تاریخ عضویت: 91/7/16
سن وبلاگ : 1 سال و 3 ماه و 10 روز
مدیریت وبلاگ=سید زین العابدین رشید کوهستانی
http://kohestandiaraleman.parsiblog.com/
یک پست از این وبلاگ
تاریخ عضویت: 86/8/11
سن وبلاگ : 6 سال و 2 ماه و 15 روز
مدیریت وبلاگ= پوریا
یک پست از این وبلاگ
شعر قلب تو
گر تو این قلب از جهان خالی کنی
پر ز گــوهر هـــای اجــــــلالی کنی
قــلب تو جای خــــدا باشــد و بس
بایــد آن را حفظ و صلـــصالی کنی
گر نشـــیند روی آن گــــرد خــــطا
تو به قــــرآن بایدش جــــالی کنی
شـــــرح آن از آل پیـــغمبر بجـــوی
باید آنـــها را به خود والــی کـــنی
پاک گـردانی خود از حِـقد و حسد
رتبــه ی خود نزدشـان عالی کنی
خویشــتن را خــاک پا گـــــردانی و
زیــــر پـــــای آل او قــــالی کــــنی
هاشــــم ار گردد سعـــادتنمد و تو
زین سبب همواره خوشحالی کنی
هاشم مالکی
92/8/9
رعایت و احترام و ارزش نهادن به کانون خانوادگی در بستر یک اجتماع یعنی تعامل و هم اندیشی و اعتقاد به لزوم خودباوری و فهمیدن این مسئله که در یک شهر و بر اساس ثبت نگاری در هویت یک شخص اولین مسئله شهر نشینی اینست که آن شهر ثبت شده در شناسنامه ی شخص و البته در هویت کلان تر آن ایران یعنی یک بستر وسیع تر و یک خانواده ی ایرانی که از زنجیره ای بنام کشور تشکیل می شود.
حال اگر با نگاهی که از یک خانواده ی بزرگتر تکامل پیدا می کند به بستر این گستره ی اجتماعی نگاه کنیم در پرتو این اعتقاد و التزام خود را مقید به نکات بسیار وسیعی از لایه های حقوق و احترام و بسترسازی نهادینه کردن این تفکر می کنیم که در عرصه های مختلف جامعه و اجتماعی که از مشاغل و زندگی شهری درست شده در این باره به مسائل زیباشناسی در برخورد و دادن روحیه و انرژی و مثبت اندیشی به لایه های زیرین نفوذ کرده و اجتماع از یک حالت بد به یک حالت خوب و از یک جامعه ی افسرده به یک خانواده ی شاد تغییر حالت داده و طبق همین روند اولین بازخورد آن لذت خود انسان از نفس کشیدن و برخورد و زندگی در این خانواده وسیع است.ایمان و اعتقاد خود مکمل همه ی کارها و همه ی چشمه های جاری در زندگیست.ایمان که خود پایه ای محکم در زندگیست و ستون محکم انسان در رفتار و گفتار و اندیشه است در یک جامعه ی اسلامی خود نموداری از تفکر به خوبی و تعادل روحی است.
خشونت و بدرفتاری یکی از پایه هایش نداشتن اعتقاد و تعادل روحی سرکش است که از غرور و تکبر بیش از دستور شیطانی است که اول دستور آن قبل از کنش رفتاری خود انسان را دچار سیاهی و عذاب روح میکند،چون انسان تمایلش به خوبی ست و خوبی باعث دوستی و پیوند محبت برای رسیدن به کمال است و کمال انسانی بالاترین ارزش برای دستیابی به چشمه ی سرشار از نور و معنویت است.
براستی انسانی که هویت خود را دریابد به سمت تکامل آن خواهد رفت و تکامل انسانی یعنی رعایت حقوق شهروندی که همان خانواده ی وسیع انسانها در بستر یک زمین پاک است را به سوی نور هدایت می کند و انسان یعنی هویت انسانی.
نویسنده-حسام الدین شفیعیان
تاریخ عضویت: 89/6/9
سن وبلاگ : 3 سال و 4 ماه و 16 روز
مدیریت وبلاگ=پروانگی
یک یادداشت از وبلاگ
می دونی قصه ها مثل یک پتوی گرم می مونن که دورت می پیچن و دورت می کنن از حقیقت سرد اطرافت
نوشتن هم یکجورایی روایت یک قصه است، گاهی زبونش سرد و زمخته گاهی گرم و خودمونی
حالا اینکه می خواستم چه قصه ای بگم خیلی مهم نیست مهم اینکه خواستم بگم اما نشد!
باشه برای بعد
یه روز آخر تمام این سطرهای سرد با گرمی یک دنیا امید پر میشن
امید به شروع یک قصه با تو که گرماش منو تا آخر سبز می کنه
آخر یه روز قصه ی پرواز رو رنگ حقیقت می زنم
آخر یک روز
...
چه درس ها و عبرت ها که از آنها غافل هستیم ،تا چه حد بزرگان علم و ادب وعرفان را می شناسیم به عنوان یک ایرانی!چه قدر از آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی و سنت های پسندیده ی اسلامی را به عنوان یک مسلمان همواره به یاد داریم و در روابط اجتماعی از آنها استفاده می کنیم؟!شعرهای سرشار از مهر و عطوفت استاد پارسای ایران زمین، سعدی شیرین سخن که با کلام نافذش در روح و جان آدمی رسوخ پیدا می کند را تا به حال چند بار خوانده ایم و به معنا و مفهوم آن ها توجه کرده ایم؟یکی ازشعرهایی که سعدی با درایت خاصی به معنا و مفهوم روابط اجتماعی انسانها پرداخته شعر زیر است که یقین دارم در زندگی ما، برای یک بار هم که شده تداعی پیدا کرده و در هنگام مواجهه با یک ناهنجاری رفتاری در اجتماع به طور حتم در ذهنمان خطورکرده است که :
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
جامعه روز به روز در حال گسترش و آدمی چنان غرق در مادیات زندگی شده است که چندان اهمیتی برای مسائل و روابط اجتماعی قائل نیست.در صورتی که همین روابط اجتماعی زمینه ساز پیشرفت و موفقیت همه افراد جامعه خواهد بود.انسان هایی که از روابط اجتماعی خوبی برخوردارند جزء افراد موفق محسوب می شوند چرا که همین روابط آنهاست که باعث می شود بتوانند اعتماد گروهی را جلب کرده و به جایگاهی مطلوب برسند.
در روابط اجتماعی چه بسیار برخوردهایی که از سوی ما موجب رنجش خاطر دیگران می شود و چه بسیار رفتارهایی که از سوی دیگران موجب ناراحتی ما می شود.آموزه های دینی از یک سو و آداب و رفتار اجتماعی از سوی دیگر حکم می کند که به رسم ادب در هر مکانی وارد شدیم سلام کنیم.اهمیت و جایگاه ادای سلام به قدری بالاست که انسان به هنگام نماز هم مجاز است پاسخ دهد،سلام مستحب و جواب آن واجب است.نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص)همیشه در روابط اجتماعی خویش پیش قدم بودند و همواره در سلام کردن بر دیگران پیشی می گرفتند.از طرفی بخیل ترین مردم از منظر پیامبر (ص)افرادی هستند که در ادای سلام بُخل بورزند.با در نظر گرفتن آموزه های دینی انسان می بایست برای آغاز مراودات اجتماعی سلام کند و مخاطب نیز می بایست جواب دهد تا یک رابطه اجتماعی مناسب ، شایسته و صمیمانه انجام شود.
به یاد دارم در گذشته افراد جامعه و اقوام ایرانی با هم روابط تنگاتنگی داشتند.دید و بازدید ها بیشتر بود و مشکلات جامعه کمتر،اگر چه از حیث امکانات رفاهی زندگی مردم جامعه در حد متوسط بود اما همان سادگی و بی آلایشی مردم و نبود همین امکانات پیشرفته امروزی نه تنها به روابط اجتماعی خدشه ای وارد نمی کرد بلکه همواره افراد جامعه را ملزم به رعایت سنت های پسندیده اسلامی و اجتماعی می نمود.در یک کلام انسانیت در گذشته از جایگاه بالاتری برخوردار بود و افراد جامعه برای روابط اجتماعی خود اهمیت به سزایی قائل بودند.
اما امروز در عصری زندگی می کنیم به نام عصرارتباطات؛همه ارتباطات ما از طریق تلفن ثابت،تلفن همراه،پست الکترونیک،وبلاگ،محیط های مجازی و ... برقرار می شود.گویا افراد جامعه صنعتی بودن را بیشتر می پسندند و یا شاید هم پیشرفت علم باعث شده است که از همه ارتباطات واقعی فاصله گرفته و به ارتباطات مجازی گرایش پیدا کنند.سلام و احوال پرسی دنیای واقعی جایش را به پیامکهای بی احساس داده و دید و بازدیدهایمان از طریق وبلاگ ها و سایت ها انجام می شود که این خود بر روابط اجتماعی واقعی، لطمه ای جبران ناپذیر وارد می کند.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که روابط اجتماعی واقعی می بایست بر روابط اجتماعی مجازی مقدم باشد تا تأثیرات آن در زندگی افراد جامعه هویدا شود.صله ارحام ودید و بازدیدها که سنت های پسندیده اسلام هستند همواره باید برقرار باشد تا زندگی شیرین تر شود.کلام آخر اینکه انسان در هر جایگاه و منصبی که هست می بایست برای دیگران ارزش و احترام قائل شود تا آدمیت معنی پیدا کند و لذا :
اگر آدمـــی به چشم است و دهـــان و گــوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میــــان آدمــــیت